عکاسی به سبک ناتورالیسم :
ناتورالیسم از نظر فلسفی به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد گفته می شود. از جهت ادبی تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت را گویند.
ناتورالیسم پا به پای رئالیسم به وجود می آید. بزرگ ترین نماینده ناتورالیسم فرانسه امیل زولا است. او و یارانش سعی دارند به هنر و ادبیات جنبه علمی بدهند. به عقیده او نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و دارای حس واقع بینی باشد و مانند یک شیمی دان یا فیزیک دان که درباره مواد بی جان کار می کند و یا چون فیزیولوژی دان که اجسام زنده را مورد آزمایش قرار می دهد، نویسنده هم باید راجع به صفات و مشخصات و رفتار و عادات افراد و اجتماعات بشری به همان طریق کار کند.
ناتورالیسم معتقد به جبر علمی است و می گوید حوادثی که در دنیا اتفاق می افتد، مطابق قوانین علمی و تحت تأثیر علل جبری است و مطابق این جبر از شرایط معین نتایج معین به دست می آید.
طبیعتگرایی همچنین میتواند به معناهای زیر به کار رود:
در هنر
در فلسفه و علم
- طبیعتگرایی روششناسانه، گونهای طبیعتگرایی که بر این پایهاست که علم بایستی بدون رجوع به عوامل فراطبیعی انجام گیرد.
- طبیعتگرایی متافیزیکی، گونهای طبیعتگرایی که بر این پایهاست که جهان فقط شامل اشیائی است که میتوانند با علوم طبیعی مطالعه شوند.
- طبیعتگرایی اخلاقی، نظریهای که گزارههای اخلاقی میتوانند از درون گذارههای بدون بار اخلاقی (از طریق علوم طبیعی) تعریف شوند.
- طبیعتگرایی معنوی، رویکردی در معنویت که عاری از فراطبیعیگرایی است.
- طبیعتگرایی دینی، آداب، رسوم، عقاید و نهادهای دینی که خالی از باورهای فراطبیعی هستند.
- طبیعتگرایی سیاسی، نظام و حقوق سیاسی مبتنی بر اعتقاد به وجود یک قانون طبیعی عادلانه.
- طبیعتگرایی انسانگرا، به استدلال علمی به عنوان پایهای برای رفتار انسانی تاًکید میکند.
- طبیعتگرایی جامعهشناسانه، دیدگاهی که جهان طبیعی و جهان اجتماعی تقریباً یکسان و تابع اصول مشابهند.
- مشاهده طبیعتگرایانه، روشی تجربی که پژوهشگر هیچ محرک خارجی به آزمایش وارد نمیکند، و تنها شاهد رفتار درونی آن در نتیجه شرایط طبیعی است.
ناتورالیستهای نیمه دوم سده نوزدهم بر طبق برنامه ای مشخص و با نوعی بیطرفی و فاصله گزینی، رونگاشتی از جهان و زندگی پیرامون خود ارائه میکردند و غالبا از پرورش دنیای خیال، از باور به آنچه که ملموس و محسوس نیست، از کاویدن معنای نهفته در چیزها، از تقلیل جنبههای ناخوشایند و پیش پا افتاده و پس رونده و خشن زندگی امتناع میجستند.این نگرشی متضاد با آرمانگرایی و واکنشی در برابر رمانتیسم بود. اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار درباره پیروان «کارواجو» به کار برده شد. بنا به نظر طبیعت گرایان، وراثت و محیط، تعیین کننده اصلی تقدیر انسان هستند. به عقیده این گروه کیفیت روانی و رفتار اشخاص را در اجتماع، شرایط جسمی آنها تعیین می کند. زولای دنیای بشیری را تابع همان جبری می داند که بر سایر موجودات طبیعت حکمفرماست.
نویسنده ناتورالیسم به توصیف جزئیات می پردازد و این جزئیات را برای اثبات نظر علمی خاص خودش مورد توجه قرار می دهد.
او وضع روانی را نتیجه مستقیم وضع جسمی می داند. وضع جسمی هم از نظر او چیزی است که به ارث به او رسیده است. از نکات مهمی که در شیوه ناتورالیسم هست یکی توجه به آنها زبان است و دیگر توجه به توصیف زشتیها، نویسنده سعی می کند در نقل گفتار هر یک از شخصیت های داستانی همان جملات و عباراتی را بیارود که طبعاً باید به زبان آورد. اگر چه آن عبارات و کلمات زشت و ناهنجار باشد.
اختصاصات سبک ناتورالیسم عبارتند از:
۱- فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد، پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند.
۲- در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزئیات توجه می شود. این باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزئی گاهی خسته کننده و بیهوده می شود.
این ذکر جزئیات شامل کوچکترین حرکات قهرمان داستان تا جزئی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه را شامل می شود.
۳- در این سبک، جسم بیش از روح ارزش دارد یعنی هر نوع نظم یا بی نظمی مربوط به جسم آدمی است که آن هم نتیجه توارث است و روان و روح فقط حکم سایه را دارد.
۴ -در سبک ناتورالیسم مکالمه های طولانی و بی مورد چنان موضوع رمان و نمایشنامه را اشغال می کند که آن را از حقیقت نمایی و لطف می اندازد این مکالمه به صورت عامیانه یا به هر صورتی که گوینده مناسب می داند آورده و گفته می شود.
تفاوت رئالیسم و ناتورالیسم
رئالیسم در کلیت خود، اصلاحی در تاریخ هنر است که به بازنمایی واقعیتِ مورد تجربه ی انسانها در زمان و مکان معین اشاره دارد. در این تعریفِ عام، رئالیسم مفهومی متضاد با آرمانگرایی، انتزاعگرایی، چکیده نگاری و رمانتیسم است و از این رو با معنای ناتورالیسم(naturalism)، مترادف انگاشته می شود. از جنبه ی صوری، رئالیسم به این دلیل با ناتورالیسم متمایز است که بر “عام در خاص” تاکید می کند( ناتورالیسم صرفا ” خاص” را چون اساس واقعیت ارائه می کند) از نظر محتوی نیز رئالیسم با ناتورالیسم متفاوت است، زیرا لزوما به اثباتگرایی و فلسفه ی طبیعتگرانه درباره ی زندگی نمی پردازد. گاه واقع گرایی را در معنای “واقع نمایی” بکار می برند. که در این صورت مفهومی متضاد با کژنمایی است. برخی نیز شبیه سازی واقعیت را “واقعگرایی بصری” می نامند. و آن را از واقعگرایی مفهومی جدا میکنند.
گرد آوري : وحيد بابائي